یکشنبه 88 اردیبهشت 13 , ساعت 9:58 صبح
سلام علی قلب زینب صبور
دیروز یه مطلبی خوندم ، یه نفر تو اون مطلب از من و یه عده حلالیت طلبیده بود اما به خودم گفتم چرا ؟ چرا باید یه نفری که توی شلوغی این دنیا میاد و حرف دل یه عده آدمو میزنه حالا باید بیاد و حلالیت بطلبه فقط به خاطر اینکه فکر میکنه یه نفر و یا چند نفری رو به دردسر انداخته اما واقعا چرا؟ چرا ما باید به خاطر اشتباهات دیگران عذرخواهی کنیم ،نه نباید... دلم از این زمونه ی چند رنگ گرفته ، از این زمونه ای که آدم های توش چند رنگ دارند شاید قبلا آدما رو میشد بهتر شناخت ، شاید قبلا آدما یا سیاه بودن یا سفید اما امروز سیاهو سفیدی آدما با هم قاطی شده و تبدیل به خاکستری شده شاید کمتر بشه به آدما اطمینان کرداما توی این دنیای شلوغ یه روزی یه نفری باز به خودش جرات داد تا فریاد بزنه و از حق حداقل خودش دفاع کنه ، یه نفری به خودش اجازه داد که بگه آی مردم ما حق نداریم به هم بی حرمتی کنیم و خیلی حرف های دیگه که ما نتونسته بودیم بگیم اما حیف که هر کسی از ظن خودش شد یار اون یا اینطور بگم که چون کافر همه را به کیش خود پندارد ، حرفهاشو پشتو رو فهمیدند ، هر کی تا حرفشو شنید به جای فکر فقط مثل دیوونه ها داد و فرباد کرد ، حتی به خودشم یه لحظه اجازه نمی داد که فکر کنه شاید حرف های این آدم درست باشه فقط داد زد و وقتی هم که دید داد زدن فایده نداره شروع کرد به تهمت زدن و خراب کرد خیلی ها اما من امروز می خوام بگم اون کسی که حرف حق و زد نباید عذر خواهی کنه ، اصلا از کی ؟ حرف حق همیشه حقه و باید زده بشه و اگر هم میگن باید به موقع اش زده بشه من میگم درسته و الآن موقع این حرف بود و دست اونیکه این حرف ها رو زد درد نکنه خسته ام نباشه... آخرین حرفم هم اینه کوزه ی گلی وقتی ادعا کرد یا حتی فکر کرد کوزه ی چینی شده باید زدش و خوردش کرد
یا علی
نوشته شده توسط حامیدر | نظرات دیگران [ نظر]
|